وبلاگ رسمی محمد ترکاشوند
زکات علم نشر آن است
درباره وبلاگ


سال جهاد اقتصادی گرامی باد
نويسندگان
چهار شنبه 5 شهريور 1390برچسب:, :: 7:4 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

اولویت‏های طرح سامان‏دهی اقتصادی در حكومت امیر المؤمنین(ع)

نويسنده:جواد سلیمانی

منبع:فصلنامه معرفت

 

چكیده

امروزه جامعه اسلامی ما از درامد ارزی خوبی برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بی‏كاری بی‏داد می‏كند.روزی كه امام علی علیه السلام نیز حكومت را به دست گرفتند عایدات فتوحات قلمروهای ثروتمند عراق و ایران و شام و مصر جامعه اسلامی را در وضع مطلوبی قرار داده بود، اما در عین حال، عده زیادی از مردم با مشكلات معیشتی جدی روبه‏رو بودند و در تنگ‏دستی روزگار می‏گذراندند.از این‏رو، علی بن ابی‏طالب علیه السلام به محض تصدی منصب خلافت، روند رو به رشد فتوحات را تا حد زیادی متوقف ساختند و توزیع عادلانه و برابر درامد ناشی از فتوحات و مصادره اموال ثروت‏های بادآورده نامشروع را در اولویت نخست اصلاحات اقتصادی خود قرار دادند. در این نوشتار، با طرح سیاست‏های اصولی اصلاحات اقتصادی امیرالمؤمنین علیه السلام و راهكارهای اجرایی آن، سعی شده است اولویت‏های طرح سامان‏دهی اقتصادی آن بزرگوار در حد توان ارائه گردد.

 

مقدمه

به دنبال سستی‏ها و سهل‏انگاری‏ها و حسادت‏ها و خودخواهی‏های برخی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله، جامعه اسلامی پس از رحلت نبی اكرم صلی الله علیه وآله تا 25 سال در حال ركود و از دست دادن ارزش‏ها و دستاوردهای دوران بعثت و هجرت به سر می‏برد.طی این دوران نسبتا طولانی، نابسامانی‏هایی همچون تعطیلی حدود الهی، فساد اخلاقی و اداری، از بین رفتن حرمت احكام اسلامی، اجتهاد در برابر نص، فراموشی سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و تغییر الگوهای رفتاری جامعه رخ نمود.یكی از مهم‏ترین این نابسامانی‏ها شكاف روزافزون طبقاتی در بهره‏مندی از امكانات مادی بود.سیر حركت‏حكومت اسلامی در دوران خلفا به‏گونه‏ای بود كه عده محدودی با كم‏ترین تلاش، به بیش‏ترین رفاه دست‏یافته بودند، ولی اكثریت اقشار جامعه روز به روز بر محرومیشان اضافه می‏شد; نظام به‏گونه‏ای اداره می‏شد كه خواص اصحاب در اندك زمانی از راه‏های به ظاهر قانونی به ثروت‏های كلانی دست‏یافتند، اما اقشار پایین و توده مردم همواره در تهی‏دستی و نداری باقی می‏ماندند.

این موضوع و برخی امور دیگر زمینه اعتراض و انقلاب مسلمانان را علیه عثمان فراهم آورده و مردم را به فكر انتخاب خلیفه‏ای لایق و كارامد برای حل معضلات جامعه و سامان بخشیدن به نابسامانی‏ها واداشت; و از آن‏جا كه جز امیرالمؤمنین علیه السلام احدی از چهره‏های سرشناس و خواص اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله شایستگی و توانایی حل مشكلات جامعه اسلامی را نداشت، همه مردم، اعم از اصحاب مدینه و انقلابیان مصر و كوفه گرداگرد آن حضرت حلقه زدند و با اصرار از ایشان تقاضا كردند جبه خلافت‏به تن كنند و بر جایگاهی، كه از روز نخست تنها به او تعلق داشت، بنشینند.امیرالمؤمنین علیه السلام ابتدا از پذیرش خلافت‏خودداری كردند; راز مطلب هم این بود كه ذایقه بسیاری از خواص به سنت‏های غلط و غیرعادلانه خلفای سلف شیرین شده بود و هر یك به مال و منال و جاه و جلالی رسیده بودند.از این‏رو، با تایید سیاست‏های غلط خلفا، توده مردم را در تشخیص حق و باطل و اسلام ساختگی و اسلام ناب به غلط افكنده بودند.خواص به مثابه قطب‏نمای حركت عوام به سوی سعادت بودند كه با از كار افتادن و انحراف خویش، مسیر جامعه اسلامی را از قبله‏گاه واقعی‏اش منحرف ساختند.بدین‏روی، حضرت با توجه به این مشكل و برخی نابسامانی‏های دیگر فرمودند:

«مرا رها كنید و سراغ دیگری بروید; زیرا ما به استقبال وضعی می‏رویم كه چهره‏های مختلف و جهات گوناگونی دارد، به طوری كه دل‏ها بر آن استوار و عقل‏ها ثابت نمی‏مانند» . (1)

اما سرانجام، به دلیل اصرار زیاد مردم و با هدف ظلم‏ستیزی و گرفتن حقوق از دست رفته تهی‏دستان، خلافت را در كمال بی‏رغبتی پذیرفتند، اما تنها برای اصلاح امور جامعه اسلامی و سامان بخشیدن به نابسامانی‏های اخلاقی و سیاسی و اقتصادی و ادرای، آستین همت‏بالا زدند.ولی از آن‏جا كه اصلاحات اجتماعی بدون اصلاحات اقتصادی غیرممكن است، حضرت در نخستین روزهای خلافت‏خویش، طرح «اصلاحات اقتصادی‏» خود را آغاز كردند.

 

موانع اساسی سامان‏دهی اقتصادی در حكومت علوی

مهم‏ترین مانع در برابر حضرت علی علیه السلام برای سامان‏دهی به امور معیشتی جامعه، دو چیز بود:

الف.مخالفت‏با سیره خلیفه اول و دوم;

ب.مقابله با خواسته‏های بی‏جای چهره‏های سرشناس و اصحاب متنفذ.

مردم سال‏ها با بدعت‏ها و سنت‏های غلط خلفا، به خصوص دو خلیفه اول و دوم خو گرفته بودند و گمان می‏كردند آنچه آن دو بنا نهاده‏اند همانند سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله واجب الاتباع است، در حالی كه علی علیه السلام اساس انحراف جامعه اسلامی را در استمرار سنت‏های غلط آن‏ها می‏دیدند.

علاوه بر این، عده زیادی از اصحاب نامدار پیامبر صلی الله علیه وآله و حتی دوستان و نزدیكان و اقوام امیرالمؤمنین علیه السلام طی دوران خلفا، به تدریج، جذب مظاهر دلفریب دنیا و مبتلا به استحاله فرهنگی شده و تحت تاثیر فرهنگ جاهلی قرار گرفته بودند; به مال‏اندوزی و آسایش و رفاه حرص داشتند و از علی علیه السلام توقعات نابجایی داشتند كه پاسخ به آن‏ها حركت اصلاحات علوی را بكلی متوقف می‏ساخت.

از این‏رو، حضرت از ابتدای كار، با بیعت‏كنندگان اتمام حجت نمودند و یاست‏خویش را در برابر سنت‏خلفای سلف و عناصر متوقع چنین بیان نمودند:

«آگاه باشید! اگر دعوت شما را اجابت كنم، طبق علم خویش رفتار خواهم كرد و به حرف این و آن و ملامت ملامتگران گوش نخواهم داد» . (2)

یعنی: نه سیره خلفا را حجت می‏دانم و طبق آن مشی می‏كنم و نه سرزنش‏های دوستان و آشنایان جلودار من است.حضرت با این جملات، كه در بحبوحه رویكرد جامعه به آن بزرگوار ایراد گردید، امید هرگونه تساهل و تسامح را در دل‏های فرصت‏طلبان به نومیدی مبدل ساختند و راه گله و اعتراض فردای آنان را مسدود نمودند.

 

الف - سیاست‏های اصولی حضرت علی علیه السلام

شاید كسانی گمان كنند عامل اساسی نابسمانی‏های اقتصادی و تنگ‏دستی مسلمانان در دوران خلافت عثمان، كه منجر به طغیان عمومی علیه او گردید، مساله كمبود درآمد ملی و تولید ثروت بود; اگر جامعه اسلامی از منبع غنی ثروت برخوردار بود، هرگز مشكلی به نام «مشكل اقتصادی‏» رخ نمی‏داد، ولی چنین گمانی باطل است; زیرا در دوران خلفا، به خصوص خلیفه دوم و سوم، روز به روز بر درآمد ملی افزوده می‏شد; در سایه فتوحات سرزمین‏های عراق و ایران و شام و مصر، غنایم فراوانی نصیب رزمندگان اسلام گردید، به طوری كه در جنگ زالق به هر رزمنده در یك لشكر هشت هزار نفری از اموال غنیمتی، چهار هزار درهم رسید (3) و یا در جنگ نهاوند، سهم هر سواره نظام از غنایم جنگی، شش هزار درهم شد. (4)

علاوه بر این، پس از هر فتحی، ثروت‏های كلانی تحت عنوان «جزیه‏» یا «خراج‏» و «خمس غنایم‏» وارد مدینه می‏شد و در میان اصحاب تقسیم می‏گردید، به طوری كه درآمد سالیانه بیت‏المال از سرزمین‏های فتح شده عراق به یكصد و بیست میلیون درهم می‏رسید (5) و عایدات فتوحات مصر چهل میلیون درهم (6) و عایدات شام هفده میلیون درهم بود. (7)

این در حالی بود كه در آن روزگار اگر كسی دویست درهم درآمد داشت، ی‏توانست‏یك زندگی ساده و به دور از فقر ترتیب دهد. (8)

بنابراین، مشكل اساسی اقتصادی جامعه، مساله كمبود تولید درآمد نبود; همه نابسامانی‏ها از نحوه توزیع ثروت و تقسیم درآمد ناشی از فتوحات سرچشمه می‏گرفت.از این‏رو، علی علیه السلام در دوران خلافتش، برای حل معضلات اقتصادی به دنبال افزایش تولید نرفتند، بلكه تمام هم خود را بر توزیع عادلانه بیت‏المال و تقسیم منصفانه درآمد ملی مصروف داشتند.

برای دست‏یابی به سیاست‏های اصولی و اهداف كلی حاكم بر برنامه‏های اقتصادی امام علی علیه السلام، راهی جز مراجعه به سخنان آن بزرگوار و مطالعه سیره عملی و راهكارهای اجرایی ایشان وجود ندارد.با توجه به گفتار و دقت در رفتار اقتصادی آن حضرت، اصول ذیل را می‏توان به عنوان اهداف غایی و مقاصد نهایی آن بزرگوار مطرح نمود:

1- رفع تبعیض: اولین سیاست اصولی حضرت از بین بردن امتیازهای ناروا و ظالمانه‏ای بود كه در سایه بنیان‏گذاری سنت‏های غلط و حساب‏نشده خلفا در سال‏های گذشته شكل گرفت، و به تدریج، از حد تعیین‏شده در دفاتر و دواوین تجاوز نموده و به صورت سلیقه‏ای درآمده و موجب تاراج بیت‏المال و شكاف روزافزون طبقاتی گردیده بود.امام علیه السلام برای لغو این امتیازات، سخت پافشاری نمودند، به‏گونه‏ای كه بسیاری از دوستان و نزدیكان خویش و سران اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله را به همین دلیل از دست دادند; در پاسخ معترضان می‏فرمودند: «من در كتاب خدا برای فرزندان اسماعیل [یعنی اعراب ] فضیلتی بر فرزندان اسحاق [یعنی غیر عرب ] ندیده‏ام‏» . (9)

«در منطق اسلام، برتری انسان‏ها بر یكدیگر تنها به تقوا و عمل صالح است، نه چیزی دیگر» . (10)

2- رفع فقر: دومین هدف بنیادین و مقصود اساسی امام علیه السلام از اصلاح امور معیشتی جامعه اسلامی، رفع فقر و تنگ‏دستی از كسانی بود كه به دلیل بی‏عدالتی‏های گذشته، گرفتار تهی‏دستی ناخواسته شده بودند.در آن روزگار، میزان درآمد مسلمانان به دلیل فتوحات پی در پی و به دست آوردن غنایم هنگفت، فراوان شده بود، چنان كه دارالخلافه مشكلی به نام كمبود تولید درآمد نداشت، بلكه همه مصایب از توزیع ظالمانه و بی‏حساب درآمدهای سرشار حكومت نشات می‏گرفت.

حضرت در خطبه شقشقیه، به صراحت‏به این موضوع اشاره كرده، آن را به عنوان یكی از مهم‏ترین علل پذیرش خلافت مطرح می‏نمایند:

«اگر نبود پیمانی كه خداوند از علمای امت گرفته، كه در برابر پرخوری ظالمان و گرسنگی مظلومان سكوت نكنند، من افسار شتر خلافت را رها می‏ساختم‏» . (11)

 

ب - اولیت‏های اجرایی امیر المؤمنین علیه السلام

حضرت برای دست‏یابی به اهداف اصولی طرح خویش، روش‏ها و شیوه‏های گوناگون و ظریفی به كار می‏گرفتند كه برخی از آن‏ها به طور مستقیم و برخی دیگر به طور غیرمستقیم در عدالت اقتصادی و رفع تبعیض و فقرزدایی نقش داشت.اموری همچون عزل كارگزاران غیرصالح و منصوب كردن مدیران عدالت‏خواه و صالح از اقداماتی به حساب می‏آید كه به طور غیرمستقیم، موجب توزیع عادلانه ثروت در جامعه می‏شد; چرا كه كارگزار حریص و دنیازده و زیاده‏خواه هرگز به توزیع مساوی بیت‏المال تن نخواهد داد.

اما در میان اقدامات و راهكارهای برگزیده حضرت، دو اقدام ذیل به طور مستقیم و با هدف اصلی رفع اختلاف طبقاتی و فقرزدایی جامعه صورت پذیرفت و در اولویت نخست طرح سامان‏دهی حضرت قرار داشت كه به طور مشخص بدان‏ها پرداخته و به واكشن یاران حضرت در قبال آن اشاره می‏شود:

1- توزیع مساوی درآمد بیت‏المال: از عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله تا سال پانزدهم هجری، غنایم جنگی و عایدات فتوحات و اساسا اموال بیت‏المال در میان همه اصحاب به طور مساوی تقسیم می‏شد; یعنی سهم هر رزمنده سواره نظام برابر سایر نیروهای سواره و سهمیه هر رزمنده پیاده‏نظام مساوی سایر پیادگان بود و جزیه و خراج نیز به صورت مساوی تقسیم می‏شد.اما از سال پانزدهم هجری، این شیوه توسط خلیفه دوم تغییر كرد و بیت‏المال بر اساس سوابق افراد در جنگ‏های صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم شد; مثلا، به كسانی كه در جنگ بدر شركت كرده بودند، سهم افزون‏تری نسبت‏به سایر رزمندگان جنگ‏های صدر اسلام اختصاص دادند و برای كسانی كه در غزوات پس از بدر تا صلح حدیبیه حضور یافتند، چهار هزار درهم مقرر كردند (12) و در میان بدریان نیز مهاجران بیش از انصار سهم دریافت كردند (13) و یا برای هر یك از زنان پیامبر صلی الله علیه وآله ده هزار درهم در نظر گرفته شد و در میان آن‏ها، برای عایشه دو هزار درهم بیش‏تر مقرر كردند. (14)

استمرار این شیوه به تدریج، جامعه را به دو طبقه فقیر و غنی تقسیم كرد و روز به روز بر محرومیت تهی‏دستان افزود. اما امیرالمؤمنین علی علیه السلام در زمینه تحقق سیاست‏های اصولی خود، در نخستین روزهای خلافت، در برابر این سنت غلط خلفا ایستادگی كردند و تا پایان عمر، هیچ‏گاه دست از مخالفت‏با آن برنداشتند.این در حالی بود كه بسیاری از شخصیت‏های سیاسی و اجتماعی و حتی مكتبی آن عصر با این اقدام حضرت مخالف بودند و حتی به جنگ با آن بزرگوار پرداختند، ولی حضرت هرگز حاضر نشدند دست از تقسیم مساوی بیت‏المال بردارند.

وقتی زمان تقسیم بیت‏المال رسید، حضرت به عمار و عبیدالله بن ابی رافع و اباالهیثم بن التیهان دستور دادند فئ (غنایم و خراج و یا جزیه) را به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم كنند; فرمودند: اعدلوا فیه و لاتفصلوا احدا علی احد;

«در تقسیم آن‏ها، مساوی برخورد كنید و هیچ كس را بر دیگری ترجیح ندهید.» آن‏ها نیز قیمت مجموع اموال را ارزیابی كردند; سهم هر نفر سه دینار می‏شد.به همه به طور مساوی سه دینار می‏دادند تا این‏كه نوبت‏به طلحه و زبیر رسید.آن‏ها در حالی كه هر یك همراه پسر خود برای گرفتن سهم خویش آمده بودند به صورت غیرمنتظره‏ای مشاهده كردند مقسمان به آنان نیز مانند سایران سه دینار دادند.به اعتراض گفتند: عمر این‏گونه به ما حقوق نمی‏داد; این كار، كار شماست‏یا دستور رئیستان؟

آن‏ها گفتند: كار ما نیست، امیرالمؤمنین علیه السلام به ما چنین دستوری داده است.

آن‏گاه نزد حضرت علی علیه السلام رفتند و حضرت را در حالی كه زیر آفتاب مشغول رسیدگی به اموال بودند، یافتند.گفتند: نظر شما چیست، آیا مایلید برویم سایه؟

حضرت پذیرفتند.سپس گفتند: نزد عمالت رفتیم تا سهمیه‏مان را از این [فئ] بگیریم. آن‏ها به هر یك از ما به اندازه سایر مردم دادند.

حضرت فرمودند: مگر چه انتظاری داشتید؟

گفتند: عمر این‏گونه به ما نمی‏بخشید!

این همان مشكلی بود كه حضرت آن را از قبل پیش‏بینی كرده و هنگام بیعت، با آنان اتمام حجت نموده بودند كه مطابق علم خود عمل خواهند كرد، نه فتوای دیگران. اما در این‏جا برای مجاب كردن آن‏ها به اتمام حجت‏خویش اشاره نكردند، سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله را به آن‏ها گوشزد كردند و فرمودند: فما كان رسول الله صلی الله علیه وآله یعطیكما;

«رسول خدا صلی الله علیه وآله به چه روشی به شما عطا می‏دادند؟» آن‏ها، كه بهتر از هر كسی می‏دانستند رسول خدا صلی الله علیه وآله فئ را به طور مساوی تقسیم می‏كردند، از پاسخ دادن به علی علیه السلام عاجز مانده، سكوت كردند.حضرت از فرصت استفاده نموده، فرمودند: الیس كان رسول‏الله صلی الله علیه وآله تقسیم بالسویه بین المسلمین;

«مگر نه این است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله بیت‏المال را به طور مساوی میان مسلمانان تقسیم می‏كرد؟» گفتند: بلی.

فرمودند: افسنة رسول الله صلی الله علیه وآله اولی بالاتباع ام سنة عمر؟ «آیا پیروی از سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله شایسته‏تر است‏یا پیروی از سنت عمر؟» گفتند: سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله، ولی یا امیرالمؤمنین، ما افراد باسابقه و منشا اثر و از مقربان [پیامبر صلی الله علیه وآله] بوده‏ایم.اگر امكان دارد كه ما را با سایر مردم برابر قرار ندهی، برابر نكن.

حضرت فرمودند: سابقتكما اسبق ام سابقتی؟ «سابقه شما بیش‏تر است‏یا سابقه من‏» ؟

گفتند: سابقه شما.

فرمودند: فقرابتكما اقرب ام قرابتی؟ «نزدیكی شما [به رسول‏خدا صلی الله علیه وآله ] بیش‏تر بود یا نزدیكی من؟» گفتند: نزدیكی شما.

فرمودند: فغنائكم اعظم ام غنائی؟ خدمات شما بیش‏تر بوده است‏یا خدمات من؟» گفتند: خیر، خدمات شما بزرگ‏تر بوده، یا امیرالمؤمنین.

فرمودند: فوالله ما انا و اجیری هذا و اومی بیده الی الاجیر الذی بین یدیه - فی هذا المال الا بمنزلة واحدة; «قسم به خدا، نسبت من و این اجیرم - با دست‏به كارگری كه پیش روی‏شان بوده اشاره كردند - به این مال یكسان است!» (15)

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 147
بازدید کل : 2426
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

وبلاگ نوین گیاهان دارویی

br/>

برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید
اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای